حیات

تشکیل حکومت و اقتدار سیاسی (سیاست : مدیریت و برنامه ریزی و تصمیم گیری در باب مسایل و رویداد های کلان یک جامعه) توسط یک شخص یا یک گروه و توده ای از مردم  یک امر ضروری در هر  جامعه ایست..انسان یک موجود کاملا اجتماعی و گرایشش به زیست اجتماعی می باشد..حوادثی که در داخل جامعه رخ میدهد دو  دسته است ، یک دسته حوادثی است که فرد به تنهایی هم میتواند راجع به آن تصمیم بگیرد  اما دسته ای دیگر حواذثی است که گره خورده با منافع مشترک بین آحاد جامعه  ، مانند جنگ و صلح و.

. .از طرفی هر جامعه از احزاب و افکار  و سلایق متعددی تشکیل شده که چنانچه وجود اقتدار سیاسی و حکومت را لازم ندانیم و جامعه را به حال خود واگذاریم طبیعی است که میان این سلایق مختلف نزاع  و اختلاف و درگیری پیش می آید و هر فکر و سلیقه خواهان اعمال نظر خویش است و در نتیجه نظم و امنیت جامعه به خطر می افتد. هر دسته از مردم مدعی هستن که حرف آن ها حق است و ادعای آن ها  صحیح،  لذا قصد دارند به هر نحوی بروند به دنبال گرفتن حق خویش و چون یک عامل باز دارنده در جامعه وجود ندارد که مانع ایشان شود جرات می یابند دست به هر عملی بزنند و هیچ کس هم نمیتواند از ایشان مطالبه کند که چرا این چنین رفتار میکنید ؟؟

و اینگونه است که حقوق مردم به راحتی و با گردن گلفتی یک عده بدون ذره ای باز خواست شدن ضایع میگردد و هیچ ارگان و سازمانی هم نیست که شخص مظلوم ندای مظلومیت خود را آنجا ببرد..

در مقابل چنانچه حکومتی تشکیل شود همین که صرفا جنبه ی قانون گذاری و نظارتی و رسیدگی به امور مورد اختلاف را بر عهده بگیرد تضمین کننده ی امنیت و نظام بخش جامعه است.

 این است که انسان ها را وادار میکند به پذیرش مقوله ی ریاست .از گذشته نیز این چنین بوده و هرجا جامعه ای شکل گفته عنصر ریاست و اقتدار سیاسی  به وضوح در آن مشاهده میشود  .اینجاست که به درستی کلام حضرت امیر علیه السلام را  در مقابل خوارج که ندای تفرقه افکنی و اختلاف و هرج و مرج با شعار< لا حکم الا لله >سر میدادند را در می یابیم که فرمودند : انه لابد للناس من امیر بر او فاجر...(نهج البلاغه  صفحه ی 82 ، خطبه ی 40).یعنی مردم ناچارا نیازمند مدیریت شدن توسط یک فرمان روا هستن حال این امیر  و فرمانروا خواه مومن باشد یا کافر و فاجر..

در واقع بیان حضرت ناظر به یک  بیان حداقلیست که صرفا به ما بفهماند وجود حکومت ضرورت دارد..یعنی یک حکومت غاصبانه و به دور از معارف والای الهی بهتر است از هرج و مرج و ...

آنچه بیان شد(یک دلیل عقلی است که بیان حضرت نیز ارشادی است  به این حکم عقل)..حال اینکه ما به همین حداقل اکتفا کنیم یا اینکه به بالاتراز این باید بیندیشیم در ادامه بیان خواهد شد...

پس با ما همراه باشید .....

برگرفته از 

 قرآن کریم 

نهج البلاغه

جکومت اسلامی نوشته ی احمد واعظی 

مبانی حکومت اسلامی نوشته ی حسن جوان آراسته

.