حیات

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۱۳ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

زیارت محبوبی به اسم حسین.....

يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۳۶ ب.ظ


بر اساس برخی روایات دینی، محل شهادت امام حسین(ع) از دوره‌های پیش از اسلام مورد احترام بوده است.(1) 

بنابر روایتی، علی علیه‌السلام نیز به هنگام بازگشت از جنگ صفین در کربلا حادثه عاشورا را یاد کرد و گریست(2)

گفته‌اند اولین زائر قبر امام حسین(ع) جابر بن عبدالله انصاری بود که با عطیه عوفی خود را در اربعین شهادت امام از مدینه به کربلا رساند.(3) سید بن طاووس در لهوف معتقد است حضرت زینب(س) و سایر اسرای کربلا نیز در این روز خود را به کربلا رسانده بودند.(4) برخی نیز نخستین زائر را عبیدالله بن حر جعفی می‌دانند(5)

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۵ ، ۱۳:۳۶
هادی مهدوی

قدم به قدم به سوی حسین...

يكشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۳۷ ق.ظ

یا حسین ....

اربعین تو آمد اما امسال با حال و هوایی دیگرو با شور و نوایی دیگر...

گویی هر چه به جلو حرکت میکنیم  و پیش میرویم ،به عاشورایت نزدیکتر میشویم که اینگونه مردم را حزین تر میبینیم...

به راستی هم که هر چه زمان سپری میشود ، مردم را معرفتی فزرونتر حاصل میگردد از حقایق حسینی ..

انگار تازه برایمان عاشورا رخ داده است....

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۵ ، ۰۸:۳۷
هادی مهدوی

باز خواست خدا ....

شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۱۱ ب.ظ



روزی ابو حنیفه به محضر امام صادق علیه‌السلام آمد.

امام فرمود:

 شنیدهام که این آیه را ((ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم))

در روز قیامت به طور حتم از نعمتها سؤال میشوید. [سوره تکاثر، آیه ۸] چنین تفسیر میکنی که:

خداوند مردم را از غذاهای لذیذ و آبهای خنک مؤاخذه و بازخواست میکند.

ابوحنیفه گفت: 

درست است من این آیه را این طور تفسیر کردهام.

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۵ ، ۱۳:۱۱
هادی مهدوی

او را بخوانیم...

جمعه, ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۵۸ ب.ظ

مرحوم محمدتقی مجلسی، پدر بزرگوار علامه محمدباقر مجلسی نقل می کند: شبی از شب‌ها، پس از فراغ از نماز شب و تهجد، حالتی برایم ایجاد شد که فهمیدم در این هنگام هر حاجت و درخواستی از خداوند نمایم اجابت خواهد نمود. فکر کردم چه درخواستی از امور دنیا و آخرت از درگاه خداوند متعال نمایم که ناگاه با صدای گریه محمدباقر در گهواره‌اش مواجه شدم و بی‌درنگ گفتم: پروردگارا! به‌حق محمد و آل محمد، این کودک را مروّج دینت و ناشر احکام پیامبر بزرگت قرار ده و او را به توفیقاتی بی‌پایان موفق گردان.

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۵ ، ۱۲:۵۸
هادی مهدوی

نوجوان بهشتی

پنجشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۰۵ ب.ظ

توی بحبوحه عملیات یکدفعه تیربار ژسه از کار افتاد! گفتم: چی شد؟

پسر گفت: «شلیک نمی کنه. نمی دونم چرا؟»

وارسی کردیم، تیربار سالم بود. دیدیم انگشت سبابه پسر، قطع شده؛

تیرخورده بود و نفهمیده بود! با انگشت دیگرش شروع کرد تیراندازی کردن.

بعد از عملیات دیدیم ناراحته. انگشتش را باندپیچی کرده بود.

رفتیم بهش دلداری بدیم. گفتیم شاید غصّه انگشتشو می خوره؛

بهش گفتیم: بابا، بچه ها شهید می شن! یک بند انگشت که این حرف ها رو نداره!

گفت: «ناراحت انگشتم نیستم؛

از این ناراحتم که دیگه نمی تونم درست تیراندازی کنم!»


کتاب نوجوان / مجموعه آسمان مال آن هاست



امیر المومنین علیه السلام

جاهِدوا فى سَبیلِ اللّه‏ِ بَأَیدیکُم فَإِن لَم تَقدِروا فَجاهِدوا بِأَلسِنَتِکُم فَإِن لَم تَقدِروا فَجاهِدوا بِقُلوبِکُم؛

در راه خدا با دستهاى خود جهاد کنید، اگر نتوانستید با زبانهاى خود و اگر باز هم نتوانستید با قلب خود جهاد کنید.

 دعائم الإسلام ج ‏1 ، ص 343

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۵ ، ۲۰:۰۵
هادی مهدوی

بهترین عمل

چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۳۵ ب.ظ

در قرآن کریم یکی از ویژگی های عمده و مهمی که برای عمل بیان شده و البته بزرگان نیز تاکید زیادی در این زمینه و در رابطه با عمل کردن ما دارند،  این است که  عمل ، جوری باشد که مورد پذیرش خداوند واقع شود ؛ 

به عبارتی اگر آن شخصی که عمل را انجام میدهد پیامبر خدا  به همراه  پسرش  باشد و  محلی که در آن محل ، عمل انجام میشود مسجد الحرام  باشد و آنچه قرار است در آخر کار به دست آید خانه ی خدا باشد ، اما عمل برای خدا و با نیت خالص صورت نپذیرد، ارزشى ندارد؛ 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۵ ، ۱۸:۳۵
هادی مهدوی

کسی کنارم نیست

پنجشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ق.ظ

 

چند ساعتی شده که دیگه صداشون رو  نمیشنوم....

یعنی باز کجا رفتن؟؟

کی برمیگردن؟؟

..نکنه امشب نیان.......

نکنه باز رفتن از اون  مهمونی های کوفتی...

از وقتی که چشمم رو به روی این دنیا باز کردم همین بوده و بس....

انگار من اصلا وجود ندارم...

....

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۵ ، ۰۰:۲۱
هادی مهدوی

غیرت دینی...

شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۵۲ ق.ظ

 

امام صادق علیه السلام میفرمایند:

خداوند، دو فرشته را براى عذاب قومى مامور کرد. هنگامى که آنها به سراغ این ماموریت خود رفتند، 

مردى به ظاهر نورانى را که آثار پارسایى و از او آشکار بود دیدند که در حال تضرّع به درگاه خدااست.

یکى از آن دو، به دیگرى گفت: «این مرد دعاکننده را دیدى؟» 

دیگرى گفت: آرى، ولى من ماموریتم را انجام مى دهم»

 دومى گفت: من هیچ کارى نمى کنم، تا به پیشگاه خدا، پروردگارم بازگردم (و دستور جدیدى بگیرم)

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۰۶:۵۲
هادی مهدوی

وخدا در همین نزدیکیست.

شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۳۷ ق.ظ

وقتی گرهی به کارمون میفته اول از همه ذهنمون میره سراغ دوستا و آشنا ها و رفقا...

هی تو ذهنمون مرور میکنیم اول پیش کی برم....چجوری باهاش حرف بزنم که حاجتم رو زوتر برآورده کنه....

 اگه اون شخص مدیر یا مسئولی باشه که باید یه لباس خوبی هم بپوشم و عطرم بزنم و یادم باشه ادبیات خوب و مناسبی به کار ببرم  و خلاصه جوری رفتار نکنم که از من ناراحت بشه  و خاطر شریقش مکدر بشه  که یه وقت منو دست خالی برنگردونه....

اصلا شایدم با این همه که به خودم میرسم و تیپم رو درست میکنم برم  اونجا منشیش بگه : آقا رفتن جلسه ...فردا هم نیستن....بعدشم سفر خارجی دارنو..برو دو هفته دیگه بیا!!

غافل از اینکه ......

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۵ ، ۰۶:۳۷
هادی مهدوی

اگر برگردم راهم میدهی؟؟؟...

سه شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۶:۱۴ ب.ظ




زاهدی در روزگار گذشته، در صومعه ای، صد سال عبادت کرد. پس هوی و هوس بر وی غلبه کرد و معصیتی از او سر زد،  پس از آن  عمل خود پشیمان شد. خواست که به محراب عبادت باز گردد. چون قدم در محراب نهاد، شیطان امد وبه او اینگونه گفت: 

ای مرد! شرم نداری؟ چنان کار  زشتی را کردی و اکنون به درگاه حضرت حق می آیی؟

 و خواست که او را از حق ناامید بگرداند تا ناامیدی [باعث] زیادی گناهان او شود.

 

در آن حالت، در دل ندایی شنید که :

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۵ ، ۱۸:۱۴
هادی مهدوی