حیات

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

حیا....گوهر گرانقدر5

چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۵۸ ب.ظ


بهتر است در ادامه ی بحث ابتدا کمی راجع به  بندگی صحبت کنیم که در گفتار قبل گذرا از آن عبور کردیم...
عبودیت و بندگی مراتبی دارد...هر چه انسان بیشتر نسبت به خدا تواضع نشان دهد و به حق او را مولای خود و مالک خود بداند رشدش فزونی می یابد.. شاید در ابتدای امر خواندن این روایت کمک زیادی به ما بکند ؛

قال رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ : اُعبُد اللهَ کَانّکَ تَراهُ فانْ کُنتَ لاتَراهُ فانّهُ یَراکَ.
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: خدا را به گونه ای عبادت کن، مثل اینکه او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی، همانا خداوند تو را می بیند.
«بحار الانوار، ج ۷۷، ص ۷۴
 
یعنی تا معرفتمان کم باشد راهمان به سمت عبودیت هموار نیست...دقیقا همانی که در گذشته اشاره کردیم..اول باید برویم سراغ  افزایش فهم دینی و در واقع همان ایمان نظری..این خیلی به ما کمک میکند...یعنی ما به میزانی که باور و اعتقاد مان رو زیاد کنیم در بندگی سرعتمون بیشتر میشود و زودتر به کمال میرسیم
قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ : لا عبادَةَ الاّ بیقینٍ.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: عبادت کامل نیست مگر اینکه از روی یقین (به پروردگار) باشد.
«بحار الانوار، ج ۷۷، ص ۱۶۹»


اما خب این را هم قبلا عرض کردیم که پیوند ناگسستنی بین ایمان و انجام عمل های نیک وجود دارد..یعنی همان ضرب المثل قدیمی که  :
ایمان بدون عمل مثل زنبور بی عسل است...البته اینجا یک واقعتی هم وجود دارد..نمیشود کسی با عمق جان باور به معارف الهی پیدا کند اما حرکتش به سمت انجام و پیاده سازی این فهم ها و معارف، کند باشد...یعنی کلید اصلی همان معرفت است. اگر کسی اینگونه هست و ضعف در عمل دارد خود گواه این است که معرفتش صحیح نبوده است..

 برای انجام اوامر الهی (انجام واجبات الهی و ترک محرمات ) نکته ی مهم شناختن  آنهاست...یعنی شخصی که قصد حرکت در مسیر کمال دارن باید یا خودش مجتهد باشد و خودش از طریق استنباط فقی محرمات و..را دریابد یا اینکه مقلد باشد و با رجوع به نظرات مجتهدش چه از طریق حضور شخصی نزد ایشان ، چه مراجعه به دفترشان و چه رجوع به رساله ایشان خود را عالم به این اوامر الهی کند..




اصلا نمیشود کسی بگوید من میخواهم اهل طاعت الهی باشم اما نیازی هم به این امور ندارم...یعنی خودم  با رجوع به اخادیث وظیفه ام را میفهمم...این یک کلام خطا و کاملا غلط است و عرف هم این را نمیپذرید..هر امری متخصصی دارد ..باید به متخصص آن امر رجوع کرد..
متخصصی که عمرش را صرف شناختن معارف و اوامر الهی کرده است..
یک نکته هم شاید گفتنش بی فایده و ثمر نباشد که تقلیدی که شرع آن را برای افراد معمولی تجویز میکند به تعبیری برخی نا آگاهان (ادا در آوردن ) نیست...خیر ..تقلید در لغت یعنی آویزان کردن...یعنی شما تکلیف را بعد از تقلید از گردن خود ساقط میکنی و بر گردن شخص مجتهدی که مقلد او هستی می افکنی..این هیچ شباهت به تعبیر آن ها ندارد..این یک لطف الهی است که همه را مجبور نکرده خودشان بروند سراغ فهم دین و این همه رنج و سختی را تحمل بنمایند بلکه عده ای عمر با ارزش خود را صرف نمیایند و بقیه از ایشان جهت امور شرعی شان استفاده نمایند..
 
خداوند متعال د رسوره ی توبه آیه ی 122 میفرماید:
 و ما کان المؤمنون لینفروا کافة فلولا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فى الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون ؛

شایسته نیست مؤمنان همگى ـ به سوى میدان جهاد ـ کوچ کنند . چرا از هر گروهى ، طایفه اى از آنان کوچ نمى کنند ـ و طایفه اى بمانند ـ تا از دین آگاهى پیدا کنند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود ، آنان را انذار نمایند تا ـ از مخالفت فرمان پروردگار ـ بترسند
 پس شایسته است که بگوییم پدیده ی تقلید در فقه اسلامی در واقع نشاٌت گرفته است از لطف الهی....

با ما همراه باشین هم چنان...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۰۳
هادی مهدوی